صل الله علی الباکین علی الحسین

سه شنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۳۵ ب.ظ البکا
گریه حضرت سلیمان نبی بر امام حسین علیه السلام

گریه حضرت سلیمان نبی بر امام حسین علیه السلام


روزى حضرت سلیمان على نبینا وآله و (ع ) روى فرش و بساطش با لشکریان نشسته بود و در هوا سیر مى کرد، باد بساط آن حضرت را بسوى مقصد حرکت مى داد. در مسیر راه گذرش به سرزمین کربلا افتاد، ناگاه بساط حضرت سه مرتبه دور خودش پیچید بطورى که حضرت و لشکریانش همه ترسیدند که سقوط کنند. بعد باد آرام گرفت و ساکت شد و بساط و فرش را در سرزمین کربلا فرود آورد. حضرت سلیمان (ع ) ناراحت شد و باد را توبیخ کرد و فرمود: چرا اینجورى شدى و چرا اینجا فرود آمدى ؟! باد بامر پروردگار متعال شروع به روضه خوانى و مرثیه خوانى و ذکر مصیبت حضرت سیدالشهداء نمود و گفت : اى سلیمان در همینجا حسین (ع ) را بقتل رسانیدند. همینجا بود که نوه پیغمبر اسلام محمد مختار (ص ) و پسر على کرار را شهید کردند. حضرت سلیمان (ع ) گریه کرد و بعد فرمود: چه کسى او را شهید مى کند؟! گفت : یزید پلید که نفرین شده تمام آسمان و زمین است . حضرت سلیمان (ع ) هر دو دستشان را بالا بردند. و یزید و اتباعش را نفرین کردند و تمام لشکریان از انس وجن ... آمین گفتند. سپس باد وزیدن گرفت و بساط و فرش را بحرکت در آورد. (1) - بحار، 44، 244 منتخب 50 ناسخ 1، 274
۱۱ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۳۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
البکا
دوشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۰۸ ب.ظ البکا
رهبر انقلاب: اگر توافقی انجام شود، باید در یک مرحله و با مفاد واضح و غیرقابل تفسیر باشد

رهبر انقلاب: اگر توافقی انجام شود، باید در یک مرحله و با مفاد واضح و غیرقابل تفسیر باشد


صراط: حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی روز یکشنبه 19 بهمن ماه در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش و پدافند هوایی، بر ضرورت توافق یک مرحله ای با مفاد واضح و غیرقابل تفسیر تاکید کردند. به گزارش صراط، با توجه به بروز شایعات متعددی در خصوص چگونگی توافق احتمالی در لوزان، که گاه با آنچه مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده، تفاوت دارد، یادآوری بخشی از بیانات راهگشای ایشان، در خصوص چند و چون توافق خالی از لطف نیست. رهبر معظم انقلاب در دیدار مذکور با اشاره به برخی مباحث مطرح شده درخصوص توافق دو مرحله ای که ابتدا توافق بر اصول کلی و بعد از مدتی توافق بر جزئیات باشد، خاطرنشان کردند: چنین توافقی پسندیده نیست زیرا با تجربه ای که از رفتار طرف مقابل داریم، توافقِ صِرف در کلیات، وسیله ای خواهد شد برای بهانه گیری های پی در پی در جزئیات. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اگر توافقی انجام شود، باید در یک مرحله و در بردارنده کلیات و جزئیات، با یکدیگر باشد. حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: مفاد این قرار داد نیز باید روشن، واضح و غیرقابل تفسیر و تأویل باشد و مفاد توافق نباید به گونه ای باشد که طرف مقابل که عادت به چانه زنی دارد، در قضایای مختلف بهانه جویی کند. رهبر انقلاب تأکید کردند: تحریم ها نیز باید به معنی واقعی کلمه برداشته شوند.
۱۰ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۴۱ ب.ظ البکا
سلسه مطالب کرامات الحسینیه( آزاد کرده حسین (ع ))

سلسه مطالب کرامات الحسینیه( آزاد کرده حسین (ع ))


مرحوم متقى صالح و واعظ اهلبیت عصمت و طهارت علیهم صلوات اللّه شهید حاج شیخ احمد کافى (رضوان اللّه تعالى علیه ) نقل نمود: یکى از شیعیان در بصره سالى ده شب در خانه اش دهه عاشورا روضه خوانى مى کرد این بنده خدا ورشکست شد و وضع زندگى اش از هم پاشیده شد حتى خانه اش را هم فروخت . نزدیک محرم بود با همسرش داخل منزل روى تکه حصیرى نشسته بودند یکى دو ماه دیگر بنا بود خانه را تخلیه کنند، و تحویل صاحبخانه بدهند و بروند. همسرش مى گوید: یک وقت دیدم شوهرم منقلب شد و فریاد زد. گفتم : چه شده ؟ چرا داد مى زنى ؟ گفت : اى زن ما همه جور مى توانستیم دور و بر کارمان را جمع کنیم ، آبرویمان یک مدت محفوظ باشد، اما بناست آبرویمان برود. گفتم : چطور؟ گفت : هر سال دهه عاشورا امام حسین (ع ) روى بام خانه ما یک پرچم داشت مردم به عادت هر ساله امسال هم مى آیند ما هم وضعمان ایجاب نمى کند و دروغ هم نمى توانیم بگوئیم آبرویمان جلوى مردم مى رود. یکدفعه منقلب گردید، گفت : اى حسین مپسند آبرویمان میان مردم برود، قدرى گریه کرد. همسرش گفت : ناراحت نباش یک چیز فروشى داریم . گفت : چى داریم ؟ گفت : من هیجده سال زحمت کشیدم یک پسر بزرگ کردم پسر وقتى آمد گیسوانش را مى تراشى ، و فردا صبح دستش را مى گیرى مى برى سر بازار، چکار دارى بگوئى پسرم است ، بگو غلامم است . و به یک قیمتى او را بفروش و پولش را بیاور و این چراغ محفل حسینى را روشن کن . مرد گفت : مشکل مى دانم پسر راضى بشود و شرعاً نمى دانم درست باشد که او را بفروشیم یا نه . زن و شوهر رفتند خدمت علماء و قضیه را پرسیدند، علماء گفتند: پسر اگر راضى باشد خودش را در اختیار کسى بگذارد اشکالى ندارد، و بعد از سؤ ال بر گشتند خانه . یک وقت دیدند در خانه باز شد پسرشان وارد شد، پسر مى گوید. وقتى وارد منزل شدم دیدم مادرم مرتب به قد و بالاى من نگاه مى کند و گریه مى کند، پدرم مرتب مرا مشاهده مى کند اشک مى ریزد گفتم : مادر چیزى شده ؟ مادر گفت : پسر جان ما تصمیم گرفته ایم تو را با امام حسین (ع ) معامله کنیم . پسر گفت : چطور؟ جریان را نقل کردند پسر گفت : به به حاضرم چه از این بهتر. شب صبح شد گیسوان پسر را تراشیدند، پدر دست پسر را گرفت که به بازار ببرد پسر دست انداخت گردن مادرش (مادر است و اینهم جوانش است ) پس یکمقدار بسیار زیادى گریه کردند و از هم جدا شدند. پدر، پسر را آورد سر بازار برده فروشان ، به آن قیمتى که گفت ، تا غروب آفتاب هیچکس نخرید، غروب آفتاب پدر خوشحال شد، گفت : امشب هم مى برمش خانه یکدفعه دیگر مادرش او را ببیند فردا او را مى آورم و مى فروشم . تا این فکر را کردم دیدم یک سوار از در دروازه بصره وارد شد و سراسیمه نزد ما آمد بمن سلام کرد جوابش را دادم . فرمود: آقا این را مى فروشى ؟ (نفرمود غلام یا پسرت را مى فروشى ) گفتم : آرى . فرمود: چند مى فروشى ؟ گفتم : این قیمت ، یک کیسه اى بمن داد دیدم دینارها درست است . فرمود: اگر بیشتر هم مى خواهى بتو بدهم ، من خیال کردم مسخره ام مى کند. گفتم : نه . فرمود: بیا یک مشت پول دیگر بمن داد. فرمود: پسر جان بیا برویم . تا فرمود پسر بیا برویم ، این پسر خود را در آغوش پدرش انداخت ، مقدار زیادى هم گریه کرد بعد پشت سر آن آقا سوار شد و از در دروازه بصره رفتند بیرون . پدر مى گوید: آمدم منزل دیدم مادر منتظر نتیجه بود گفت : چکار کردى ؟ گفتم : فروختم . یک وقت دیدم مادر بلند شد گفت : اى حسین به خودت قسم دیگر اسم بچه ام را به زبان نمى برم . پسر مى گوید: دنبال سر آن آقا سوار شدم و از در دروازه بصره خارج شدیم بغض راه گلویم را گرفته بود بنا کردم گریه کردن ، یک وقت آقا رویش را برگرداند، فرمود: پسر جان چرا گریه مى کنى ؟ گفتم آقا این اربابى که داشتم خیلى مهربان بود، خیلى با هم الفت داشتیم ، حالا از او جدا شدم و ناراحتم . فرمود: پسرم نگو اربابم بگو پدرم . گفتم : آرى پدرم . فرمود: مى خواهى برگردى نزدشان ؟ گفتم : نه . فرمود: چرا؟ گفتم : اگر بروم مى گویند تو فرار کردى . فرمود: نه پسر جان ، برو پائین من را پائین کرد، فرمود: برو خانه . گفتم : نمى روم ، مى گویند تو فرار کردى . فرمود: نه آقا جان برو خانه اگر گفتند فرار کردى بگو نه ، حسین مرا آزاد کرد. یک وقت دیدم کسى نیست . پسر آمد در خانه را کوبید مادر آمد در را باز کرد. گفت : پسرجان چرا آمدى ؟ دوید شوهرش را صدا زد گفت : بتو نگفته بودم این بچه طاقت نمى آورد، حالا آمده . پدر گفت : پسر جان چرا فرار کردى ؟ گفتم : پدر بخدا من فرار نکردم . گفت : پس چطور شد آمدى ؟ گفتم : بابا حسین مرا آزاد کرد.(1) هر که شد از سر اخلاص عزادار حسین (ع ) نام او ثبت نمایند به طومار حسین (ع ) اى خوش آن پاک سرشتى که غم خود بنهاد شد در این عمر پریشان دل و غمخوار حسین (ع ) اى خوش آن کس که حسینى شد و از روى خلوص پیروى کرد ز اندیشه و افکار حسین (ع ) گر بخوبان جنان فخر فروشند رواست روز محشر همه یاران وفادار حسین (ع ) یا رب این منصب شاهانه ز ما باز مگیر تا که پیوسته بمانیم عزادار حسین (ع ) گر چه هستیم گنه کار خدایا مگذار در قیامت دل ما حسرت دیدار حسین (ع ) 1- دار السلام . منبع :کتاب کرامات الحسینیه جلد اول
۰۸ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۴۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا

در دل با خودم

سلام به همه عزیزانی که تو این مدت لطف کردند و به وبلاگ البکاء سر زدند ،نظر دادند ،پیشنهاد دادند ،انتقاد کردند چه به صورت خصوصی و عمومی .

باید به سمع عزیزان برسونم که حتی اگر یک نفر هم از این وبلاگ بازدید کنه برای من ارزش داره و من بخاطر همون یک نفر مطلب منتشر میکنم ،تو این دوماهی که از ایجاد این  وبلاگ  میگذره  الحمد لله به طور متوسط  50 نفر بازدید کننده داشته که نشون میده بالاخره اندازه یه سر سوزن محرک بوده و گله گی من از دوستانی هستش که به جای این که مشوق بنده باشند بیشتر وقتشون رو سعی در مایوس کردن من میکنند اصلا هم عیبی هم نداره ، ما صبرمون بالاست .

همونطور که تو اولین پست هم انتشار پیدا کرد اولویت موضوعات گریه بر سید الشهدا ست و در وهله دوم جلسات روضه هیئت الزهرا سلام الله علیها (البته وبلاگ البکا هیچ گونه وابستگی به مجموعه هیئت الزهرا  ندارد ،ولی دوست دارم انعکاس دهنده باشم ).

باز هم علیرغم اینکه تو چند تا پست قبلی عرض کردم مطالب مرتبط باحضرت زهرا و دیگر اهل البیت علیهم السلام که در وبلاگ منتشر میشه حتما  منبع درج  میشه  اگر هم از سایر سایت های تحلیلی و خبری و مذهبی برداشته بشه حتما منبع ذکر میشه .

ممنون از صبوری و توجه شما

البکا

۰۷ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
جمعه, ۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۰۰ ب.ظ البکا
الهام چرخنده: امیدوارم یک بازیگر دیگر مثل من متحول شود

الهام چرخنده: امیدوارم یک بازیگر دیگر مثل من متحول شود

ادامه مطلب...
۰۷ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
جمعه, ۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۴۶ ب.ظ البکا
یاد امام زمان(ع) تسلی خاطر حضرت زهراسلام الله علیها

یاد امام زمان(ع) تسلی خاطر حضرت زهراسلام الله علیها


کی از بزرگترین رمز و رازهای هستی و زیباترین پیوند ارتباط بین سرور خلایق،[1] امام مهدی(عج) و سرور زنان[2] حضرت زهرا(س) است. این چه سرّی است که بارها، گلواژه زیبا و دلنشین «مهدی» جسم و جان کوثر هستی را طراوت بخشید و گلستان حیاتش با گل نرگس معطر گشت. یوسف زهرا(ع) نیز جام عمرش لبریز از عشق به مادر است. این ارتباط و پیوند وسیع و وثیق سبب شده که خرمنی در این خصوص خلق شود و در این صفحه، خوشه‌هایی تقدیم می‌شود. مهدی(عج) و مژده زهرا(س) پیامبر اسلام(ص) که خودش از بشارت به مهدی(عج) توسط جبرئیل امین، غرق در سرور و شادی است،[3] پاره تن خود را نیز غرق در شادی ساخته و می‌فرماید: «ابشری یا فاطمة فان المهدی منک؛[4] بشارت باد بر تو که مهدی از نسل توست.» آری هرگاه پیامبر(ص) بخواهد، نازدانه‌اش را تا آخرین درجه شاد سازد، سخن از مهدی(عج) به میان می‌آورد: "و من ذریتک المهدی یملا الله عزوجل به الارض عدلا، کما ملئت عن قبله جورا»[5] و مهدی(عج) از فرزندان توست که خداوند متعال توسط او زمین را از عدل پر خواهد کرد، همچنانکه پیش از آن از جور پر شده است. یاد مهدی(عج) تسلی زهرا(س) آخرین پیامبر(ص) الهی بارها برای خشنودی و تسلی پاره تن و جانش، در حساس‌ترین و بحرانی‌ترین، زمان‌ها، یاد مهدی(عج الله تعالی فرجه) را تقدیم می‌فرمود. وقتی بغض، گلوی زهرا(س) را می‌فشرد و اشک، گونه‌هایش را می‌شست، یکی از کارهای پیامبر(ص) برای خوشحالی و تسکین زهرا(س) این جمله بود: «والّذی نفسی بیده و منّا مهدی هذه الامّه الّذی یملأ الارض قسطاً و عدلا، کما ملئت ظلماً و جوراً؛ سوگند به آنکه جانم در دست اوست! مهدی(عج) این امت از ما خاندان است که خداوند به وسیلة او زمین را از عدل و داد پر می‌کند، همانگونه که از ستم و جور پر شده باشد».[6] در روایت دیگری می‌فرماید: «مهدی(عج) این امت از ما خاندان است، آنگاه که دنیا را هرج و مرج فرا گیرد و آشوب‌ها آشکار گردد، راه‌ها بسته شده، برخی، بعضی دیگر را غارت کنند، بزرگان به کوچکان رحم نکرده و کوچکان احترام بزرگان را رعایت نکنند، در آن هنگام خداوند متعال نهمین هدایت‌گر از نسل حسین(ع) را بر می‌انگیزاند، او دژها و قلعه‌های گمراهی و دل‌های بسته شده را فتح می‌کند، او برای زنده ساختن دین در آخرالزمان قیام می‌کند. همچنان که من در اول زمان قیام کردم و زمین را از عدل و داد پر می‌کند همچنان که از جور و ستم پر شده باشد».[7] آری! اشرف مخلوقات، یگانه دخترش، سرور زنان عالم را با یاد مهدی(عج) و مژدة ظهور دل‌داری می‌دهد. زیرا نام و یاد "مهدی" از ابتدای هستی برای معصومان شناخته شده است و حتی حضرت زهرا(س) به هنگام نام بردن فرزندان معصومش برای سهل بن سعد انصاری به هنگام رسیدن به نام او در وصفش می‌فرماید: «او کسی است که خداوند شرق و غرب زمین را به دست او می‌گشاید».[8] مهدی(عج) زینت لوح فاطمه(س) در تولد امام حسین(ع) برای خشنودی و چشم‌روشنی مادر هستی، جبرئیل امین، هدیه آسمانی به عنوان حدیث لوح تقدیم نمود که درخشش تعابیر و تعاریف و توصیفات امام مهدی(عج) در این لوح جایگاه ویژه‌ای دارد. به عبارت دیگر نام و یاد یوسف زهرا، جلوه‌ای ویژه در این عطیه مقدس و منور دارد، امام مهدی(عج) در این لوح منور با عنوان "رحمت بر عالمیان" "و کسی که کمال موسی و بهای عیسی و صبر ایوب دارد" ذکر گردیده است که جلال و جمال خاصی به این هدیه داده است».[9] زهرا(س) خواهان نرجس حضور سبز طاهره مقدسه، زهرای مرضیه به همراهی حضرت مریم و هزار فرشتة بهشتی، برای افتخار بخشیدن به نرجس، جلوه‌ای از این راز و رمز است که سخنان حضرت مریم به نرجس خاتون در عالم خواب، ذره‌‌ای از این پرتو است. حضرت مریم به دخترش فرمود : «زهرا سرور بانوان جهان و مادر همسر توست» لذا نرجس دامن زهرا را گرفته و اسلام آورد و بانوی عالم، عروسش را در آغوش گرفت.[10] زهرا(س) چشم انتظار دولت مهدی تمام ظلم‌هایی که بر جهان هستی روا داشته شده پیامد ظلمی است که به حضرت زهرا(س) شده و با نقشة شوم سقیفه، مدار خلافت را از خانة او به جای دیگری انتقال دادند، بنابراین مظلومان عالم به خصوص بزرگترین مظلومة عالم‌چشم انتظار دولت عدل فرزندش است که ظلمِ سنگین تاریخ پاسخ داده شود و ظهور رحمت واسعة الهی عزیزش، نعمتی برای ظالمان باشد.[11] زهرا(سلام الله علیها) الگوی مهدی برجسته‌ترین و گویا‌ترین این پیوند و ارتباط در کلام امام مهدی(عج) شکوفا شده است. یوسف زهرا(س) می‌فرماید: «فی ابنه رسول الله لی اسوه حسنه»[12] و دختر پیامبر خدا(ص) برای من الگوی نیکویی است. امام (عج) مانند مادرش زهرا(س) با ایثار و تلاش و نپذیرفتن بیعت طاغوت‌ها خط مستقیم ولایت را معرفی و خط کفر و نفاق و بدعت را رسوا می‌سازد و در حقیقت دولتی که زهرا(س) تشکیل داد صاحب آن مهدی است؛ بنابراین یکی از القاب مقدس امام زمان(عج) «صاحب الدوله الزهرا است».[13] اما آنچه از فرمایش امام مهدی(عج الله تعالی فرجه) درس می‌گیریم این است که فاطمه(س) برترین الگو و سرمشق برای منتظران است؛ زیرا وقتی فاطمه(س)، الگوی مهدی(عج) است، ما هم باید به امامِ خود اقتدا کنیم و دختر پیامبر را الگو خود قرار دهیم. در پایان لازم است جلوه‌ای از توسل به حضرت زهرا(س) و حضرت مهدی(عج) که هر دو سفره‌دار عالم هستند بیان شود: علامه مجلسی روایت می‌کند، اگر حاجتی داشتی و سینه‌ات برای او تنگ شده، دو رکعت نماز بخوان؛ بعد از سلام نماز، سه مرتبه تکبیر بگو و تسبیحات حضرت زهرا(س) را بخوان؛ سپس به سجده برو و صد مرتبه بگو: «یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی»؛ پس گونة راست را بر زمین بگزار و همین را صد مرتبه بگو؛ و بعد از آن گونه چپ را بر زمین بگذار و همین را صد مرتبه بگو، و سپس به سجده برو و همین را صد و ده مرتبه بگو، و حاجت خود را یاد کن؛ به درستی که خداوند برآورده می‌کند، ان‌شاء‌الله‌تعالی.[14] امام جواد(ع) هر روز، هنگام زوال به مسجد رسول خدا(ص) رفته و پس از سلام و صلوات بر رسول خدا(ص) به سراغ خانه مادرش زهرا(س) که در همان نزدیکی قبر پیامبر(ص) می‌رفت و کفش‌هایش را در آورده و با نهایت ادب و خضوع، داخل خانه شده و در آنجا نماز و دعا می‌خواند و دقایق طولانی به عبادت مشغول می‌شد و هرگز دیده نشد به زیارت رسول خدا(ص) برود و سراغ مادرش را نگیرد.[15] همچنین نقل است که آن حضرت در 4 سالگی به شدت در غم و اندوه غوطه‌ور شده بود، پدر بزرگوارش از سبب آن می‌پرسد. حضرت جواد(ع) از مصیبت‌های مادرش زهرا(س) و انتقام عصر ظهور یاد می‌کند.[16] پی نوشت ها: [1] . «لو قد قام سید الخلق»، فروع کافی، ص 207، ح 346. [2] . ر.ک فصلنامه انتظار، ش 7، ص 83 و ش 12، ص 414. [3] . بحارالانوار، ج ،51 ص 77. [4] . کنزالعمال، ج 2، ص 105. [5] . بحارالانوار، ج 40، ص 66. [6] . بحارالانوار، ج 28،ص 52. [7] . بحارالانوار، ج 36، ص 307. [8] . بحارالانوار، ج36 ، ص 352. [9] . کمال الدین، ج 2، ص 290؛ بحارالانوار، ج 26 ص 159. [10] . کمال الدین، ج 2، ص 384؛ بحارالانوار، ج 51 ص 61. [11] . بحارالانوار، ج 22،ص 368. [12] . بحارالانوار، ج53 ، ص 180. [13] . نجم الثاقب، ص 80. [14] . بحارالانوار، ج 102، ص254 ، ح 13. [15] . همان. [16] . چشمه در بستر، ص 505. پدیدآورنده : محمدرضا فوادیان، مجله امان شماره منبع: مرکز تخصصی مهدویت
۰۷ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۱۷ ق.ظ البکا
حاج سید جلال هراتی،مرد عرفان و حکمت به ارباش پیوست+برنامه تشییع و ختم

حاج سید جلال هراتی،مرد عرفان و حکمت به ارباش پیوست+برنامه تشییع و ختم


۰۶ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
دوشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۳۴ ب.ظ البکا
نوکر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) حاج سیدمهدی فخارزاده به ندای حق لبیک گفت

نوکر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) حاج سیدمهدی فخارزاده به ندای حق لبیک گفت


الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ در آستانه ایام شهادت حضرت فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) و با نهایت تاسف و تأثر درگذشت نوکر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) جناب آقای حاج سیدمهدی فخارزاده را به اطلاع می‌رساند قابل ذکر است که پیکر این نوکر ابا عبدالله الحسین امروز بعد از مراسم زیازت عاشورا از مقابل حسینیه صنف لباس فروشان تهران واقع در خیابان سعدی به سمت بهشت زهرا تشییع گردید .
۰۳ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
دوشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۵۹ ق.ظ البکا
مراسم عزاداری ظهر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

مراسم عزاداری ظهر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

جلسه عزاداری ظهر شهادت حضرت زهرا در هیئت الزهرا سلام الله علیها 

جهت اطلاع از زمان و مکان برگزاری جلسات هیئت الزهرا سلام الله علیها به پایگاه اطلاع رسانی الکوثر به نشانی www.alkosar.info مراجعه نمایید .

التماس دعا

۰۳ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۵۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۳۱ ق.ظ البکا
تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها

تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها


از حضرت امام على علیه السلام نقل شده است که فرمود: فاطمه زهرا عزیزترین عزیزان رسول خدا صلى الله علیه و آله در خانه من بود، این بانو آن قدر با آسیاب آرد کرد تا دست هایش پینه بست و آن قدر از چاه آب کشید که اثر آن بر سینه اش باقى مانده بود و به اندازه اى خانه را روبید تا این که لباسهایش غبارآلود شد. و آن قدر زیر دیگ آتش برافروخت تا لباسش کثیف و گردآلود گردید و به همین علت به سختى و زحمت افتاد، روزى شنیدیم غلام چندى خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله آوردند به فاطمه گفتم : وقتى خدمت پدر خود رفتى از وى خادمى را بخواه تا در کارها مددکار باشد و از این همه رنج و محنت آسوده شوى . پس فاطمه زهرا خدمت رسول خدا رفت ، ملاحظه کرد که گروهى با ایشان مشغول بحث و گفتگو هستند، لذا بدون این که با پدر سخنى بگوید به خاطر شرم و حیا بازگشت . على علیه السلام فرمود: چون رسول خدا مى دانست که فاطمه زهرا براى حاجت نیازى مراجعه کرده است ، لذا خود به منزل ما آمد، حضرت فرمود: فاطمه جان ! براى چه منظورى به سوى من آمدى و دو مرتبه سوال فرمود و فاطمه ساکت بود، على علیه السلام مى گوید: عرض کردم : اى رسول خدا من علت را براى شما ذکر مى نمایم . فاطمه آن قدر سنگ آسیاب را چرخانده که دستش پینه بسته و آن قدر آب کشیده که بر سینه اش اثر آن باقى مانده و آن قدر خانه را جاروب کرده که لباسش خاک آلود شده و آن قدر آتش در زیر دیگ افروخته که پیراهن او کثیف شده و بوى دود گرفته . شنیدیم که غلامان و خادمان چندى را خدمت شما آوردند، به وى گفتم : به سراغ پدر خود رفته از ایشان خدمتکارى بخواه تا تو را مساعدت نماید. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: شما را از مطلبى آگاه کنم که بهتر است براى شما از خادمى که سوال کردید، وقتى از خواب برخاستید (در بعضى روایات است وقتى به رختخواب رفتید) سى و چهار بار الله اکبر و سى و سه بار سبحان الله و سى و سه بار الحمدلله بگویید آن بتهر است براى شما از خادم که خدمت شما را بکند.(1) 1- ذخائر العقبى ، ص 50.
۰۲ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۳۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
البکا