صل الله علی الباکین علی الحسین

يكشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۵۸ ب.ظ البکا
خاطره رهبر انقلاب از 12 بهمن

خاطره رهبر انقلاب از 12 بهمن


روز موعود فرا رسید آنچه در فرودگاه می‌گذشت، مجموعه ای از احساسات متناقض بود، شادی، وحشت، ناباوری، نگرانی. تالار فرودگاه از دعوت شدگان و مستقبلین پر بود. آنچه پیش روی شماست خاطرات آیت الله سید علی خامنه‌ای از روزهای پرشور انقلاب اسلامی در سال 1357 است که برای مخاطبین نسل جوان انتخاب کرده ایم. خاطره رهبرانقلاب از روز ورود امام به میهن +تصاویر گسترش اعتراض‌ها به جلوگیری از ورود امام خمینی کار را به جایی رساند که بختیار در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت: «با صدای بلند اعلام می کنم که حضرت آیت الله هر وقت میل داشته باشند می توانند به کشور بازگردند.» سرانجام آقای مفتح، عضو کمیته مرکزی استقبال از امام در آخرین ساعات روز دهم بهمن به یکی از نشریه‌ها گفت که رهبر انقلاب 9 صبح، پنج شنبه، 12 بهمن به ایران خواهد رسید. روز موعود فرا رسید آنچه در فرودگاه می‌گذشت، مجموعه ای از احساسات متناقض بود، شادی، وحشت، ناباوری، نگرانی. تالار فرودگاه از دعوت شدگان و مستقبلین پر بود... همه چشم ها به در اصلی دوخته شده بود، اما ناگاه امام از در دیگری وارد تالار فرودگاه شد. «عزم و اراده و اقتدار در چهره شان موج می‌زد. اثری از خستگی، بی‌خوابی و نگرانی در ایشان ندیدم.» بیش از یکصد خبرنگار در همین هنگام از در اصلی داخل شدند. تالار پر شد از جمعیت که موج می خورد و به سمت امام می رفت. «احساس خطر کردیم و با صدای بلند از مردم خواستیم که از امام دور شوند، بر احساسات خود غلبه کنند. من و شماری از نزدیکان امام خود را عقب کشیدیم. جز آقای مطهری که داخل هواپیما رفته بود و هنگام خروج امام را همراهی کرده بود، کسی از خواص، کنار ایشان نبود...» خاطره رهبرانقلاب از روز ورود امام به میهن +تصاویر امام در مکانی که برای وی در نظر گرفته شده بود، ایستاد. چند جمله بیشتر نگفت. «هرچه پریشانی در دلها بود زدوده شد آرامش عجیبی به سراغ قلب‌هامان آمد. این دومین باری بود که سخن امام چنین طمأنینه‌ای در من ایجاد کرد...» پس از خروج از تالار فرودگاه در خودرو ویژه ای که آماده شده بود نشست. «وقتی وارد خیابان شدیم، انبوه جمعیت فشرده و هیجان زده از پیر و جوان، زن و کودک، موج می‌زد... استقبال کنندگان همراه کاروان و پیش و پس آن می دویدند، شعار می‌دادند، گلباران می کردند، شاد بودند...» امام راهی بهشت زهرا شدند. پس از پایان مراسم در بهشت زهرا امام و سید احمد خمینی با یک دستگاه آمبولانس از بهشت زهرا خارج و در بیابان‌های اطراف سوار هلی‌کوپتر شدند... بیمارستان هزار تخت خوابی [=امام خمینی] سرانجام محل فرود هلی‌کوپتر شد. کارکنان بیمارستان با این خیال که بیمار بدحالی داخل آن است به سمت هلی کوپتر دویدند. وقتی امام را دیدند، شوکه شدند، یکی از دکترهای بیمارستان خودرو ویژه خود را در اختیار آنان گذاشت. از بیمارستان خارج شدند. یکی از نگرانی‌های تمام نشدنی، عملی شدن تهدیدات ژنرال های شاه بود؛ اما، «مردم را می‌دیدی که اطراف مقر امام را مانند نگینی احاطه کرده بودند... در واقع یک سپر انسانی درست کرده بودند و سرنوشت خود را با امام و انقلاب گره زده بودند همین امر موجب شده بود که هر عملیات نظامی علیه مقر امام با پیچیدگی و چه بسا غیر ممکن بودن همراه باشد.» خاطره رهبرانقلاب از روز ورود امام به میهن +تصاویر *برگرفته از کتاب شرح اسم(زندگی نامه آیت الله سید علی حسینی خامنه ای) نوشته هدایت الله بهبودی منبع: مشرق
۱۲ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۵۵ ب.ظ البکا
گذر ابراهیم خلیل الله به کربلا

گذر ابراهیم خلیل الله به کربلا


حضرت ابراهیم (ع ) سوار براسب بود که گذرش به سرزمین کربلا افتاد تا به محل شهادت حضرت ابى عبدالله (ع ) رسید، اسب حضرت بزمین خورد و حضرت ابراهیم (ع ) از اسب بزمین افتاد و سرش شکست و خونش ‍ جارى گشت و اشکش آمد و مخزون گردید. در آن حال شروع باستغفار کرد و فرمود: خدایا مگر چیزى از من سرزده که دچار این بلا شدم ؟ حضرت جبرئیل (ع ) نازل شد و فرمود: اى ابراهیم ؛ گناهى از تو سر نزد لیکن در اینجا نوه دختر پیغمبر خاتم انبیاء صلى علیه و پسر خاتم اوصیا کشته مى شود و این خونى که از تو جارى شد با خون او موافقت کرد. حضرت ابراهیم (ع ) با حالت حزن و اندوه فرمود: اى جبرئیل چه کسى او را مى کشد؟ جبرئیل فرمود: آن کسى که اهل آسمان و زمین او را لعنت کرده اند و قلم بدون اذن بر لوح به لعن او جارى شده ، و خداوند وحى فرمود: به قلم که تو مستحق ستایش و مدح و ثنا هستى ، بخاطر اینکه این لعن را نوشتى . حضرت ابراهیم (ع ) (محزون و گریان ) دستهایش را بلند کرد و یزید را زیاد لعن کرد و اسبش بازبان فصیح آمین گفت . حضرت ابراهیم (ع ) به اسبش فرمود: از نفرین من چه چیزى را متوجه شدى که آمین گفتى ؟ گفت : ابراهیم یکى از افتخارات من اینستکه که تو سوار بر من شوى و وقتى که به زمین خوردم و شما از پشت من افتادى خیلى خجالت کشیدم ، و مسببش هم یزید لعنتى بوده . (1) - متخب طریحى ، 49
۱۱ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۰۷ ب.ظ البکا
وقت‌های خالی را با ذکر الهی پر کنید نه با سخنان بیهوده

وقت‌های خالی را با ذکر الهی پر کنید نه با سخنان بیهوده


رُوِیَ عَبدُاللهِ بن مسعود عَن رَسُول الله «صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَ سَلَّم» : قَالَ ابْنُ مَسْعُودٍ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ لِی بِتِجَارَةِ الْآخِرَةِ فَقَالَ لَا تُرِیحَنَّ لِسَانَکَ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَلِکَ أَنْ تَقُولَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ فَهَذِهِ التِّجَارَةُ الْمُرْبِحَة عبدالله بن مسعود می‌گوید: به پیامبر اکرم«صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَ سَلَّم» عرض کردم: پدر و مادرم فدای شما! من چگونه برای آخرتم تجارت کنم و برای قیامتم چه‌ کاری انجام دهم تا سود ببرم؟ «کَیْفَ لِی بِتِجَارَةِ الْآخِرَةِ». حضرت در جواب فرمودند: هیچ‌گاه زبانت را از ذکر خدا راحت نگذار! یعنی، ساکت ننشین! در حال راه رفتن هم ذکر خدا بگو! «فَقَالَ لَا تُرِیحَنَّ لِسَانَکَ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ». این یک مطلب کلّی بود که حضرت فرمودند. سپس حضرت چهار ذکر به او یاد دادند. فرمودند بگو: «‌سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ‌أَکْبَرُ». ذکر اوّل تنزیه خداوند است، «‌‌سُبْحَانَ اللَّهِ». ذکر دوم تحمید و ستایش خدا است، «الْحَمْدُ لِلَّه»ِ. ذکر سوم اعتراف به توحید و مسأله وحدانیّت خداوند است، «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ». و ذکر چهارم تکبیر است، «اللَّهُ أَکْبَرُ ». حضرت فرمودند: این چهار ذکر را دائم بگو! بی‌کار ننشین! بعد فرمودند: این برای آخرت تو تجارتی سودمند است، «فَهَذِهِ التِّجَارَةُ الْمُرْبِحَة». ما اوقات بسیاری را در شبانه روز به حسب ظاهر صحبت نمی‏کنیم. این وقت‌های خالی را با ذکر الهی پر کنید نه با سخنان بیهوده! حتّی در حال راه رفتن هم ذکر بگویید. این ذکری که حضرت به آن شخص آموزش دادند، یک مجموعه است، جامعیّت دارد. یکی از این اذکار را هم بگویید کافی است. لازم نیست که هر چهار ذکر با هم باشند. مثلاً «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»،ذکر توحیدی و ذکر خفی است، چون کسی متوجّه نمی‌شود، به خلوص هم نزدیکتر است. ذکر استغفار هم همین‌طور است، «اتوبُ إلَی اللهِ». پیامبر«صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَ سَلَّم» وقتی می‌خواستند استغفار کنند «اتوبُ إلَی اللهِ» می‌گفتند. در روایات متعدّد از امام باقر «علیه السلام» یا امام صادق «علیه السلام» داریم که می‌فرمودند: حضرت وقتی استغفار می کردند، «اتوبُ إلَی اللهِ» می‏گفتند. بحارالانوار ج74 ص 107
۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۰۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۴۷ ق.ظ البکا
جشن میلاد امام حسن عسکری

جشن میلاد امام حسن عسکری

جشن میلاد امام حسن عسکری در هیئت الزهرا سلام الله علیها پنجشنبه نهم بهمن ماه 1393

مدیحه سرایی :حاج اکبر مولایی

سخنران :حجت الاسلام نقویان

ستایشگری :حاج مهدی آصفی وحاج احد قدمی 

برای دریافت اطلاع از زمان جلسات هیئت الزهرا سلام الله علیها به سایت الکوثر مراجعه کنید


۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۴۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ق.ظ البکا
چگونه حضرت معصومه را در زندگی خود درک کنیم

چگونه حضرت معصومه را در زندگی خود درک کنیم


موسی ابن جعفر علیه اسلام خداوند سی و پنج فرزند به او عطا کردند اما این دختر غوغا بود این قدر عظمت داشت ، هنوز به دنیا نیامده بود از پیامبر در موردش روایت نقل شده ،از امام صادق علیه السلام روایت دارد! خود موسی بن جعفر علیه السلام سفارش و احترام این دختر را کرد سفارش کردند به زیارت خانم امامان بعدی هم که آمدن آقا امام جواد علیه السلام آقا امام رضا علیه السلام سفارش کردند هرکس می‌خواهد همه اهل بیت علیهم السلام را زیارت کند خانم جان حضرت معصومه را زیارت کند ، این دختر بزرگ شد در نبود پدر! دارد هر وقت برایش خواستگار می‌آمد می‌فرمودند: باید پدرم از زندان آزاد شود! تا اینکه امام هفتم علیه السلام در زندان جان داد وبه شهادت رسید نوبت به امامت امام رضا علیه السلام رسید،بر اثر فشار بنی عباس و جنایتکاران دستگاه عباسی حضرت آمدند به ایران ، خواهر یک روز برادر را نمی‌بینه دیوانه می‌شود ،خانم خیلی منتظر ماند آقا امام رضا علیه السلام بیایند مدینه اما دید از آقا خبر نیست تا اینکه نامه آقا به دست خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها رسید خواهرم تو بیا به ایران به دیدن ما ،ما بیا اینجا گرفتاریم با عده ای از برادران و فامیل راه افتادند به ساوه رسیدند ایشان را زهر دادند بعضی نقل کردند چندتن از برادرانشان را جلوی چشمشان به شهادت رساندند حضرت مسموم شد و مریض و دیگر برادر را ندید یک طرف فراق برادر یک طرف مریضی بی بی زیاد نتوانستند در شهر قم دوام بیاورند. اما اگر از بی بی بپرسی یک نفر از شیعیان به حضرت بی احترامی نکرده همه شهر را چراغانی کردند علمای شهر قم مثل یک خادم دور ناقه می‌گشتند چنان عزت و احترام گذاشتند این خواهر زهر خوردن برادر را ندید و... لایوم یومک یا ابا عبدالله ..... . گوشه ای از مقامات حضرت فاطمه معصومه علیها السلام برای هر شیعه ای روشن است شفاعت - جلوه‌های قدسی با اذن خداوند - در بارگاه الهی پذیرفته است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شفاعت می‌کند. قرآن و عترت شفاعت می‌کنند. دانشمندان و شهیدان شفاعت می‌کنند. خلاصه آنکه، علی علیه السلام فرمود" ما شفاعت می‌کنیم و دوستان ما نیز مقام شفاعت دارند." (1 ) حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام نیز شفاعت می‌کند. گستره سفره شفاعتش به وسعت تاریخ تشیّع و عموم شیعیان است. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: " تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتِیَ الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ (2)؛ به شفاعت فاطمه معصومه، همه شیعیانم به بهشت می‌روند." استحقاق چنین مقام و منزلتی برای حضرت معصومه علیهاالسلام روشن و آشکار است. پیامبر اکرم فرمود: " کسی که قرآن را بیاموزد و احکام آن را پاس بدارد، خداوند او را اهل بهشت قرار می‌دهد و شفاعت او را درباره ده نفر از خویشاوندانش که همه سزاوار آتش باشند، می‌پذیرد." (3 ) همچنین فرمود: " در پرتو شفاعت یک نفر از امت من، جمعیتی بیش از افراد بنی تمیم به بهشت خواهند رفت." (4) نیز فرمود: «اهل بهشت در صف‌هایی منظم می‌ایستند. آنگاه یکی از دوزخیان، از مقابل یکی از آنان عبور می‌کند و به او می‌گوید: آیا یاد داری که یک روز از من آب خواستی و من تو را سیراب کردم؟ پس اکنون مرا یاری کن. در این هنگام آن شخص که اهل بهشت است برای او شفاعت می‌کند و نیز یکی از اهل جهنم بر یکی از اهل بهشت می‌گذرد و به او می‌گوید: آیا به خاطر داری که روزی آب وضو به تو دادم، پس مرا یاری کن. آن شخص او را شفاعت می‌کند.»(5) شیخ مفید می‌گوید: " وَ یَشْفَعُ الْمُؤْمِنُ البَرُّ، لِصَدیقِهِ الْمُؤْمِنِ المُذْنِبِ، فَتَنْفَعُهُ شَفاعَتُهُ و یُشَفِّعُهُ اللهُ وَ عَلی هذَا الْقَوْلِ اِجْماعُ اْلاِمامِیَّةِ "( 6 )؛ «مؤمن پارسا و نیکوکار برای دوست گناهکارش شفاعت می‌کند و خداوند، شفاعتش را می‌پذیرد و این مطلب، نزد عموم امامیه، پذیرفته شده است.» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: "... وَ اِنَّ اَدْنَی الْمُؤْمِنِینَ شَفاعَةً یَشْفَعُ فی اَرْبَعینَ مِنْ اِخْوانِهِ ( 7 )؛ و کمترین مرتبه شفاعت مؤمن آن است که در باره چهل نفر از برادرانش شفاعت می‌کند." با توجه به این مجموعه روایات، آشکار و بدیهی است که در سایه رحمت واسعه خداوند رحمان و مکانت عرشی حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام، همه شیعیان به نور شفاعت آن حضرت وارد بهشت شوند.
۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۰۳ ب.ظ البکا
گریه حضرت زهرا سلام الله علیها

گریه حضرت زهرا سلام الله علیها


متقى ولائى و اهل دانش و دین شمس المحدثین حسینى فرمود که : براى ما نقل نمود معاصر جلیل حاج شیخ محمّد طاهر روضه خوان شوشترى که از متدیّنین و موثّقین در نجف اشرف است . من در طفولیت که به سنّ دوازده سالگى بودم در شب دوشنبه اى ساعت شش از شب گذشته بود به اتّفاق پدرم به مجلسى از مجالس عزادارى امام حسین (ع ) رفتیم که پدرم روضه بخواند چون وارد آن مجلس شدیم ، صاحب مجلس (که مشهدى رحیم نام داشت ) اعتراض کرد به پدرم که چرا دیر آمدى مردم در این وقت نمى آیند و باید ابتداء مجلس را زودتر قرار دهیم . از اعتراض او پدرم دلش شکست و گفت اى مشهدى رحیم بدانکه پیغمبر (ص ) على و حسن و حسین (علیهم السلام ) حاضرند و سوگند یاد مى کنم که بى بى فاطمه زهرا سلام اللّه علیها و فرزندان معصومش (علیهم السلام ) حاضرند شما غم نخورید انشاءاللّه تا هفته آینده مجلس شما بهتر و مرتب تر از این خواهد شد. پس پدرم با دل شکسته (از سخنان صاحب مجلس ) منبر رفت و مشغول به خواندن مصیبت شد تا شروع به خواندن مصیبت کرد و رسید به به خواندن اشعار دعبل ابن على خزاعى در آن وقت من در طرف راست منبر نشسته بودم که ناگاه پدرم رسید به این بیت : افاطم لو خلت الحسین مجدلا و قد مات عطشانا بشط فرات یک وقت ناله ضعیفى از طرف راست منبر بلند شد و به گوشم رسید که گویا زنى زمزمه مى کند چون گوش دادم شنیدم که گریه مى کرد و سخنانى مى فرمود که : از جمله سخنانش این بود که مى فرمود: (یا ولدى یا حسین ) یعنى اى فرزندم اى حسین (ع ) چون من متوجه سمت چپ و راست شدم کسى را ندیدم از این مسئله تعجب نمودم !! آنگاه یقین نمودم این صداى بى بى عالم زهراى اطهر سلام اللّه علیها مى باشد پس بى اختیار شدم و بر سر و سینه خود چنان زدم که پدرم از بالاى منبر متوجه من شد و گفت چه رسیده است تو را؟ من ساکت شدم ولى صداى ناله پى در پى مى آمد تا اینکه پدرم از منبر فرود آمد و آن ناله قطع شد چون از آن مجلس خارج شدیم پدرم به من فرمود به تو چه رسیده بود که در وقت مصیبت خواندن من تو بى طاقت شدى و حال اینکه این نحو اشعار را تو مى دانى . قصه را براى مرحوم پدرم نقل کردم آن مرحوم بى طاقت شده و مشغول بگریه کردن شد و مرا دعا نمود که با محمّد و آل او صلوات اللّه علیهم اجمعین محشور شوم آنگاه فرمود: منهم با تو باشم . چون هفته دیگر شد در همان وقت هفته گذشته به آن مجلس رفتیم ناگاه دیدم مملو از جمعیت است که من ایشان را نمى شناختم و نور از صورت هاى ایشان متصاعد بود پس تعجب نمودم !!! با خود گفتم : اینها مردمان نجف نیستند. و یقین نمودم که اینها انوار اللّه اند که براى خوشنودى صاحب آن مجلس حاضر شده اند. و بعد از آن قضیه تمام هفته هائیکه آن مشهدى رحیم روضه داشت ، ازدحام کثیرى مى شد تا اینکه بانى مجلس فوت شد مجلس تعطیل گردید. و من این سرگذشت را مى گویم در حالیکه شاهد مى گیرم بر خود خدا را که در گفتار خود صادقم .
۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۰۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
البکا
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۱۰ ق.ظ البکا
معجزه مجلس عزای سید الشهدا

معجزه مجلس عزای سید الشهدا


متّقى صالح مرحوم محمّدرحیم اسماعیل بیگ که در توسّل به اهلبیت (علیهم السلام ) و علاقه قلبى به حضرت سیدالشهداء (ع ) کم نظیر و از این باب رحمت برکات صورى و معنوى نصیبش شده و در ماه رمضان 87 به رحمت ایزدى واصل شده نقل فرمود: من در سن شش سالگى مبتلا بدرد چشم شدم و تا سه سال گرفتار بودم و عاقبت از هر دو چشم کور گردیدم . در ماه محرم ایّام عاشوراء در منزل دائى بزرگوارم مرحوم حاج محمّد تقى اسماعیل بیگ روضه خوانى بود و من هم بآنجا رفته بودم چون هوا گرم بود شربت بمردم مى دادند. از دائى خواهش کردم که من بمردم شربت دهم . گفت : تو چشم ندارى و نمى توانى . گفتم : یک نفر چشم دار همراه من کنید تا مرا یارى کند قبول نموده و من با کمک خودش مقدارى به مردم شربت دادم ... در این اثناء مرحوم معین الشریعة اصطهباناتى منبر رفته و روضه حضرت زینب (علیهاالسلام ) را مى خواند و من سخت متاءثّر و گریان شدم تا اینکه از خود بى خود شدم در آن حال مجلّله اى که دانستم حضرت زینب (علیهاالسلام ) است دست مبارک بر دو چشم من کشید و فرمود: خوب شدى و دیگر چشم درد نمى گیرى . پس چشم گشودم اهل مجلس را دیدم شاد و فرحناک خدمت دائى خود دویدم تمام اهل مجلس منقلب و اطراف مرا گرفتند به امر دائى ام مرا در اطاقى برده و مردم را متفرق نمودند. و نقل مى کند که در چند سال قبل مشغول آزمایش بودم و غافل بودم از اینکه نزدیکم ظرف پر از الکل است کبریت را روشن نموده ناگاه الکل مشتعل شد و تمام بدن از سر تا پا را آتش زد مگر چشمانم را چند ماه در مریضخانه مشغول معالجه بودم از من مى پرسیدند چه شده که چشمت سالم مانده . گفتم : عطاى خانم حضرت زینب (علیهاالسلام ) برکت مجلس روضه آقام امام حسین (ع ) است و وعده فرمودند که تا آخر عمر چشمم درد نگیرد.(1)
۰۶ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۱۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
البکا
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۱۴ ب.ظ البکا
جلسه هفتگی هیئت الزهرا سلام الله علیها

جلسه هفتگی هیئت الزهرا سلام الله علیها


ذکر مصیبت : حاج اکبر مولایی سخنرانی : حجت الاسلام نقویان مداحان : حاج اصغر زنجانی ،برادر روح الله صادقی ،حاج احد قدمی برای اطلاع از زمان جلسات و دریافت صوت و تصویر مراسمات جلسات هیئت الزهرا سلام الله علیها به سایت الکوثر مراجعه نمایید .
۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۱۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
البکا
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۰۰ ب.ظ البکا
زیارت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام

زیارت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام


مرحوم سید بن طاووس رضوان اللّه تعالى علیه نقل نموده از محمد بن داود که گفت : همسایه اى داشتم معروف به على بن محمد بود که ایشان برایم گفت من از ایام جوانى هرماه بزیارت حضرت امام حسین (ع ) میرفتم تا اینکه سن من بالا رفت و نیروى جسمیم ضعیف شد و یک چند وقتى زیارت را ترک کردم ، پس از مدتى بقصد زیارت پیاده حرکت کردم پس از چند روز بکربلا رسیدم و بزیارت آقا امام حسین (ع ) نائل شدم و دو رکعت نماز بجا آوردم و بعد از زیارت و نماز از فرط خستگى راه کنار حرم خوابم برد. در عالم خواب دیدم مشرف شدم خدمت آقاى خودم ابى عبداللّه الحسین (ع ) حضرت رویشان را به بنده کرد و فرمود: اى على چرا به من جفا کردى با اینکه نسبت بمن خوبى و نیکى مى کردى ؟ عرضکردم : اى سیدى اى آقاى من بدنم ضعیف شده و توانایى خود را ازدست دادم و توان آمدن ندارم و چون فهمیده ام آخر عمرم است و با آن حالى که داشتم این چند روز راه را به عشق شما بزیارت آمدم و روایتى از شما شنیدم دوست داشتم آن را از خود شما بشنوم . حضرت فرمود آن روایت رابگو: گفتم چنین نقل شده که (قال من زارنى فى حیوتى زرته بعد وفاته ) هر که مرا در حال حیاتش ‍ زیارت کند و بزیارت من نائل گردد من هم بعد از وفاتش او را زیارت میکنم و بزیارت او مى آیم حضرت فرمود بله من گفته ام ، حتى اگر او را (زیارت کننده ام را) در آتش ببینم نجاتش خواهم داد. (1) مقصود ما از کعبه و بتخانه کوى تست رجارویم روى دل ما بسوى تست این بس بود شگفت که جاى تودردلست وین دل هنوز درطلب جستجوى تست خوانند دیگران بزبان ،مرا گرتوراکام وزبان ودل همه درگفتگوى تست گفتى بوقت مرگ نهم پاى برسرت جانم بلب رسیده و درآرزوى تست 1- زندگانى عشق ، 185، نقل داراالسلام نورى ، 2، ص 138
۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
البکا
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۴۸ ب.ظ البکا
مواظبت بر زیارت عاشورا

مواظبت بر زیارت عاشورا


حضرت صادق ع به صفوان مى فرماید: این زیارت و دعا را بخوان و از آن مواظبت کن بدرستى که من چند چیز را براى خواننده آن تضمین مى کنم : 1 زیارتش قبول . 2 سعى و کوشش مشکور باشد. 3 حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ بر آورده شود و نا امید از درگاه خدا بر نگردد. اى صفوان این زیارت را به این ضمان از پدرم یافتم و پدرم از پدرش على بن الحسین ع و او از امام حسین ع و ایشان از برادرش امام حسن ع و ایشان از پدرش امیرالمؤ منین على ع و آن حضرت از رسول خدا ص و آن حضرت از جبرئیل و جبرئیل از خداى متعال ، هرکدام این زیارت را به این ضمان یعنى ضامن شدن در برآمدن و استجابت حاجات تضمین کرده و از خداوند متعال نقل فرمودند و خداوند عزّوجل قسم خورده به ذات اقدس خود که هرکس زیارت کند حسین ع را به این زیارت از نزدیک یا دور دعا کند به این دعا، زیارت و دعاى او را قبول مى کنم و خواسته اش هرچه باشد بر آورده سازم ، و عطا کنم . پس از درگاه من با ناامیدى و زیان باز نگردد و او را به برآمدن حاجتش ، و رسیدن به بهشت و آزادى از دوزخ خرسند و خوشحال مى کنم و شفاعت او را در حق هر کس که شفاعت کند بپذیرم .(1) حضرت صادق ع فرمود: اى صفوان هرگاه براى تو بسوى خداى عزّوجل حاجتى روى داد، یعنى اگر از خدا حاجتى خواستى پس بوسیله این زیارت به سوى آن حضرت توجه کن از هر جا ومکانى که بوده باشى و بخوان این دعا را و حاجتت را از پروردگار خود بخواه که بر آورده باشد و خداوند و عده خود را خلاف نخواهد کرد. آرى هرکس حاجت و مهمّ بزرگى داشته باشد حوائج و خواسته هایش با چهل روز خواندن زیارت عاشورا خواهد گرفت و تجربه گواه عارف و عامى است و حکایات در کتابها زیاد نقل شده و خود و دوستان دیده و شنیده ایم ونمونه هایى هم که در این کتاب نوشته شده این تجارب را نشان مى دهد. عظمت زیارت عاشورا و آثار برکات آن سبب شده که علماء و بزرگان دین این زیارت را ورد وذکر دائمى خود قرار داده و در کارها و مشکلات به آن متوسل شوند. وقایع و رؤ یاهاى صادقه که حکم مکاشفه حقه را دارند، خصایص ‍ عظیمه و منافع جلیله این زیارت را ثابت کرده آنقدر زیاد است که جمع آورى آنها بطور کامل کارى بسیار مشکل است لکن براى آگاهى دوستان و علاقه مندان به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام توصیه مى شود به نمونه هائى از آن به کتاب شریف زیارت عاشورا و آثار شگفت دانشمند معظم عالم بزرگوار سید جلیل القدر جناب حاج آقاى سید على موحد ابطحى اصفهانى مراجعه فرمائید.(2) خوشا به حال کسى درمنا فداى تو گردید که داعى تو شد و ساکن مناى تو گردید هرآنکه خواست حیات ابد ز فرد صمد مقیم و عرصه رضوان کربلاى تو گردید بهشت خلق شد از نور طلعت تو حسین جان که بارگاه و حرم خانه و سراى تو گردید به قدر شاءن تو نازل شده کتاب مبین ولى که حامد و مداح تو خداى تو گردید لب تو خشک ولى قلب کائنات سوخت ولى پریش دل بحر لعل زاى تو گردید سفینه در همه کائنات ذات حسین است خداى حىّ مبین ، زوج نوح و ناخداى تو گردید 1- بحار الانوار: ج 98/300. 2- آثار، ص 14.
۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا