يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۲:۴۵ ب.ظ
البکا
امام باقر (ع) فرمود:
روزى پیغمبر اسلام (ص) همراه جابر به طرف خانه حضرت زهرا (علیهاالسلام ) حرکت کردند، وقتى که کنار در رسیدند، پیغمبر (ص) دستش را روى در گذاشت و با صداى بلند فرمود: سلام علیکم .
حضرت فاطمه (علیهاالسلام ) فرمود: و علیکم السّلام
حضرت رسول (ص) فرمود: آیا اجازه هست وارد خانه بشویم ؟ حضرت فاطمه (علیهاالسلام ) فرمود: آرى اى رسول خدا.
حضرت رسول (ص) فرمود: آیا اجازه هست همراه شخصى که با من است وارد گردم ؟
حضرت فاطمه (علیهاالسلام ) فرمود: سر برهنه هستم .
حضرت پیغمبر (ص) فرمود: با رو انداز، خود را بپوشان . حضرت فاطمه (علیهاالسلام ) خود را پوشانید. بار دیگر حضرت پیغمبر براى خود و جابر طلب اجازه کرد، حضرت فاطمه (علیهاالسلام ) اجازه داد، آنگاه آن دو وارد خانه شدند.(1)
گرسنه شکم و شهوت
حضرت حجة الاسلام والمسلمین مروج الاسلام والدّین حاج شیخ غلامرضا فیروزیان فرمودند:
تابستان سال 1323 در ونک مستوفى منبر میرفتم . امام جماعت آنجا سید بزرگوارى بود که اَلا ن با گذشت ، 55 سال نامش را فراموش کرده ام .
بین گفتگوهایى که با هم داشتیم تعریف کرد:
که یک روز صداى در منزل بلند شد، وقتى آمدم در را باز کردم ، خانمى نیمه برهنه و بى حجاب و آرایش کرده و دست و سینه باز را مقابل خود دیدم ، خواستم درب را ببندم و به او بى اعتنایى کنم . فکر کردم همین که در خانه یک روحانى با این قیافه آمده شاید معایب بى حجابى را نمیداند: و شاید بتوانم نصیحتش کنم .
سرم را پائین انداخته و گفتم بفرمائید، داخل اطاق شده نشست ، و مسئله اى در مورد ارث از من سئوال کرد. من گفتم خانم منهم از شما مى خواهم مسئله اى بپرسم اگر جواب دادید منهم جواب مى دهیم گفت : شما از من ؟گفتم بله . گفت بفرمائید؟
گفتم : شخصى در محلى مشغول غذا خوردنست غذا هم بسیار مطبوع و خوشبو است ، گرسنه اى از کنار او مى گذرد، پایش از حرکت مى ایستد جلوى او مى نشیند شاید تعارفش کند، ولى او اعتنا نمى کند.
شخص گرسنه تقاضاى یک لقمه میکند او میگوید: غذا متعلق بمن است و نمى دهم هر چه التماس مى کند او به خوردن ادامه میدهد، خانم این چگونه آدمیست ؟
گفت : آن شخص بیرحم از شمر بدتر است .
گفتم : گرسنه دو جور است ، یکى گرسنه شکم و یکى گرسنه شهوت .
جوان غربى و گرسنه شوت ، خانم نیمه برهنه و زیبائى را مى بیند که همه نوع عطرها و آرایش هاى مطبوع دارد، هر چه با او راه میرود شاید خانم توجهى به او بکند و مقدارى روى خوش به او نشان بدهد، جوان او اعتنا نمى کند.
جوان : اظهار علاقه میکند، زن : محل نمى گذارد، جوان : خواهش مى کند، زن میگوید: من نجیبم و حاضر نیستم با تو صحبت کنم .
جوان التماس میکند، زن : توجه نمى کند. این خانم چگونه آدمى است ؟
خانم فکرى کرد و از جا حرکت کرد و از خانه بیرون رفت .
فردا درب منزل صدا کرد، رفتم در را باز کردم ، دیدم سرهنگى دم در ایستاده و اجازه ورود مى خواهد، وقتى وارد اطاق شد و نشست . گفت : من شوهر همان خانم دیروزى هستم ، وقتى که با او ازدواج کردم چون خانواده اى مذهبى بودیم از او خواستم با حجاب باشد، گفت : بعد از ازدواج ، ولى آنچه به او گفتم و خواهش کردم تهدید کردم ، زیر بار نرفت ولى دیروز آمد و از من چادر و پوشش اسلامى خواست ، نمى دانم شما دیروز به او چه گفتید: ماجرا را به او گفتم : او با خود عبایى آورده بود. به من داد و تشکر کرد و رفت .
1- فروع کافى : ج 5، ص 529
۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۴۵
۰
۰
البکا
شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۵۷ ب.ظ
البکا
اگر بخواهیم بدانیم که چرا بشر دچار یکسری گرفتاری ها و مشکلات شده است به این نکته می رسیم که ریشه همه بیچارگی ها وبدبختی ها جهل است .
یک عده به دنبال اغراض مادی و دنیایی هستند و برای همین از جهل جاهلان استفاده می کنند و چون این زندگی با اغراض حیوانی و تمایلات نفسلنی آن ها هم سو است با انکه حق و باطل را می شناسند باز هم آنها را فریب داده و بیراهه را به عنوان راه به آنها معرفی می کنند .این بی چاره ها الت دست شیاطین می شوند که از جهل اینها نسبت به مصداقحق یا حق سو استفاده کرده . و آنان را فریب می دهند .
کتاب سلوک عاشورایی منزل ششم حاج مجتبی تهرانی
به همت انتشارات مصابیح الهدی ص320
۲۳ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۵۷
۰
۰
البکا
جمعه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۵۸ ق.ظ
البکا
نام : سعید
نام خانوادگی : طوقانی
نام پدر : اکبرعلی
تاریخ تولد : 1348
تحصیلات : دانش آموز
یگان : بسیجی
مسئولیت : موسس زورخانه پادگان دوکوهه / پیک فرماندهی گردان
تاریخ شهادت : 1363/12/22
محل شهادت : شرق دجله
عملیات : بدر
نکات برگزیده
، در سن چهار – پنج سالگی به ورزش باستانی علاقه مند شد و به همراه پدر و برادران بزرگترش در زورخانه حضور پیدا می کرد .
علاقه زیاد او به شیرینکاری در ورزش باعث شد تا در این زمینه رشد بسیاری کند و با ارائه نمایشهای زیبا، همگان را متحیر سازد
توانست تنها در عرض 3 دقیقه 300 دور به دور خود بچرخد و با اجرای حرکات منحصر بفرد ، بازوبند پهلوانی کشور را از آن خود سازد
پوسترها و تصاویری با عنوان « پهلوان کوچولوی کشور سعید طوقانی » زینت بخش زورخانه ها و نشریات ورزشی شد
نامه ای به امام نوشت و به نشانه اعتراض و به خاطر ظلم ستم های شاه ملعون ٰدست از ورزش باستانی کشید.
در سال ۱۳۵۸ طی حکمی توسط رئیس فدراسیون ورزش های باستانی سرپرست نوجوانان باستانی کار کشور می شود.
آنقدر اصرار ورزید و با دستکاری شناسنامه خود و بالا بردن سنش ، توانست در بهار سال 1363 راهی جبهه ها شود .
۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۵۸
۰
۰
البکا
جمعه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۴۷ ق.ظ
البکا
جلسه روضه هفتگی هیئت الزهرا سلام الله علیها
سخنران: حاج شیخ عباس ابوالحسنی
مرثیه سرایی:
حاج اکبر مولایی
حاج محسن عرب خالقی
حاج احد قدمی
در این جلسه خانواده شهید علی شاکری که در عملیات کربلای پنج به شهادت رسیده بود نیز در جلسه حضور پیدا کردند .
برای دریافت صوت و تصویر مراسم به پایگاه اطلاعاتی هیئت الزهرا سلام الله علیها به نشانی www.alkosar.info مراجعه نمایید .
التماس دعا
۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۴۷
۰
۰
البکا
پنجشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۵۹ ق.ظ
البکا
جمیع حالات امام حسین (ع ) اسبات حزن و گریه پیغمبربود.
چنانکه هر وقت او را به دوش مبارک بر میداشت و سرش بر دوش او تکیه مى کرد بیاد مى آورد سر او را بر روى نیزه ها....، پس مى گریست .
و به اصحاب مى فرمود: گویا مى بینم اسیران را بر شتران و سر فرزندانم را بصورت هدیه براى یزید مى برند.
چون به دامان مى نشاند نظر به صورت او مى نمود و مى گریست ، و مى فرمود: یابن عباس گویا مى بینم او را که ریشش را به خونش خضاب نموده اند و هر چند طلب یارى مى کند کسى یاریش نمى کند و چون روز عید جامه (لباس ) جدید مى پوشید میگریست ، گویا به یاد مى آورد که او را برهنه بر خاک مى اندازند، و چون بر سرسفره مى نشست با جد و پدر و مادر و برادر، طعام میخورد، پیغمبر (ص ) اول خوشحال مى شد، بعد به گریه در مى آمد، و گویا به یاد مى آورد تشنگى خود و اطفالش را که دنیا جلو چشمشان از شدت عطش سیاه مى شود، و همه متفرق مى شوند، و بعضى را مى کشند، و بعضى را اسیر مى نمایند. و چون گلویش را مى بوسید مى گریست ، و گاهى با امیرالمؤ منین (ع ) مى فرمود: او را نگاه دار، آنگاه تمام بدنش را مى بوسید و مى گریست ، عرض کرد: چرا گریه مى کنید؟ میفرمود: موضع شمشیرها را مى بوسم ، و گاهى لب و دندانش را مى بوسید، گویا یاد مى آورد چوب خیزران در مجلس یزید و ابن زیاد ( لعنة الله علیهم) را، چنانکه زیدبن ارقم در نزد ابن زیاد حاضر بود، چون این حرکت شنیع را دید، فریاد برآورد که چوبت را از این لبهاى مبارک بردار که قسم به آن خدائى که غیر او خدائى نیست دیدم دندانهاى پیغمبر (ص ) را که بر این دندانها گذاشته شده بود و آن را مى بوسید. (1)
1- ترجمه کتاب خصائص الحسینیه ص228ا
۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۵۹
۰
۰
البکا
پنجشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۰۲ ق.ظ
البکا
در کتاب سلیم بن قیس هلالی ص17 آمده :عمر نیمی از اموال کارگزاران را به جرم خیانت در بیت المال گرفت .به جز اموال غارت شده توسط پسر خاله اش قنفذ با آنکه خیانت او مسلم شده بود اموال او را نگرفت دارایی او بیست هزار درهم بود .امیر مومنان علی علیه السلام فرمودند :علت آزاد گزاردن او پاداش تازیانه هایی بود که به حضرت زهرا سلام الله علیها زده بود که به سبب ان ضربات از دنیا رحلت فرمود. در حالیکه در بازویش بر اثر ضربات تازیانه دُمل بزرگی به وجود امده بود .لعنت خداوند و تمام آفریدگانش بر ستمکاران وستمگران در حق حضرت زهرا سلام الله علیها وآل پیامبر صل الله علیه و اله
۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۰۲
۰
۰
البکا
چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۴۵ ق.ظ
البکا
من در خانه ات با حاجت آمده ام و تو عالم غیر معلم هستی.
"اَللّهُمَّ اِنَّکَ بِحاجَتى عالِمٌ غَیْرُ مُعَلَّم" خدایا تو به حاجت من دانایى بى آن که به تو یاد دهند. بعد از قسمهای زیبایی که در این دعای حوائج از حضرت صادق علیه السلام نقل شده، میگویی من در خانه ات با حاجت آمده ام و تو عالم غیر معلم هستی و همه چیز را میدانی "عالِمٌ غَیْرُ مُعَلَّم" اسم خداست اگر چه امام سجاد علیه السلام این اسم را به حضرت زینب سلام الله علیها هدیه میکند. خودشان به ما فرموده اند که باید حاجتمان را بگوییم و اصرار هم داشته باشیم ولی این اصرار نباید باعث دلسردی شود، باید بگویی ما حاجتمان را میخواهیم, اگر عطا نمودی شکر ولی اگر برآورده نشد هر چه تو صلاح میدانی, شاید خیر نباشد.
کسی که عمر خود را در خانه اهل بیت علیهم السلام مصرف کند برنده است.
"وَ اَنْتَ لَها واسِعٌ غَیْرُ مُتَکلِّف" تو به برآوردنش توانایى بى آنکه به رنج بیافتى. این زحمت هایی که برای رشد معنوی خود و خانواده ات متحمل میشوی انسان را زنده میکند و گرنه رشد جسمی که سیر خودش را چه بخواهیم چه نخواهیم طی میشود. شاید بعضی وقتها فکر کنی که در این دنیا متضرر شدی اما کسی که عمر خود را برای بندگی خدا و در خانه اهل بیت علیهم السلام مصرف کند برنده است، آنهایی ضرر میکنند که در این چند روز دنیا به دنبال خوش گذرانی هستند و در فکر آخرت نیستند. لحظه به لحظه در حال امتحان هستیم در این فاطمیه مراقب مهمانی و مسافرت و رفتارتان باشید.
هر چقدر عطا کند از او کم نمیشود.
"وَ اَنْتَ الَّذى لایُحْفیکَ سائِلٌ" و تو به برآوردنش توانایى بى آن که به رنج بیفتی و درمانده نمیشوی. تو هیچ وقت از گدایی خلایق خسته نمیشوی "وَ اَنْتَ الَّذى لایُحْفیکَ سائِلٌ، وَلایَنْقُصُکَ نائِلٌ" و تویى که درمانده ات نکند خواهنده و کم و کاستت نکند عطا و بخشش. بعضیها میگویند خدایا از عمر ما کم کن و به عمر فلانی اضافه کن, یعنی این اصل را قبول ندارند. نقصی به خدا وارد خدا نمیشود اگر به خواهد عمر بدهد به دیگران، اگر عمر صحیح و پر ارزش بخواهد بدهد به ما هم میتواند بدهد لازم نیست از کسی کم کند تا به کسی اضافه کند. هر چقدر هم که عطا کند و ببخشد از او کم نمیشود.
۲۰ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۴۵
۰
۰
البکا
چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۲۶ ق.ظ
البکا
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
برای اطلاع از زمان و مکان برگزاری جلسات هیئت الزهرا سلام الله علیها به پایگاه اطلاع رسانی www.alkosar.info مراجعه نمایید .
۲۰ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۲۶
۰
۰
البکا
چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۱۱ ق.ظ
البکا
انتخابات ریاست مجلس خبرگان، در دور دور برگزار شد که در دور اول، آیات محمد یزدی، محمد مومن و هاشمی رفسنجانی کاندیدا شدند. البته آیتالله هاشمی شاهرودی نیز کاندیدا شده بودند که نهایتا، از کاندیداتوری انصراف داد.
در دور نخست، آیات محمد یزدی و هاشمی رفسنجانی با کسب اکثریت نسبی آرا به دور دوم انتخابات راه یافته و آیتالله مومن از کسب اکثریت نسبی باز ماند.
در دور دوم انتخابات نیز آیات محمد یزدی و اکبر هاشمی رفسنجانی دو کاندیدای ریاست مجلس خبرگان رهبری بودند که در جریان رایگیری، نهایتاً آیت الله محمد یزدی با کسب 47 رای (اکثریت آرا) رئیس مجلس خبرگان شد.
آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز با 24 رای از کسب اکثریت آرا باز ماند.
آیتالله یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نائب رئیس پیشین مجلس خبرگان رهبری است.
۲۰ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۱۱
۰
۰
البکا
چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۵۹ ق.ظ
البکا
محمد بن احمد بن جبیر الاندسی المتئوفی سنه 614 المعروف بابن جبیر که از اعاظم علما سنت و جماعت است در کتاب غرر از زید بن اسلم روایت کرده که به او گفت من از جمله کسانی بودم که هیزم می کشیدم به سئوی خانه فاطمه در وقتی که علی و اصحاب او از بیعت امتناع نمودند .عمر به فاطمه گفت بیرون بفرست کسانی که در خانه تو اند و گرنه خانه را با هر که در اوست میسوازنم فاطمه سلام الله علیها فرمود که ایا میسوازنی علی و فرزندان مرا ؟ گفت بلی والله مگر انکه بیرون آیند و بیعت کنند .(1)
کتاب ریاحین الشریعه جلد اول ص 281 تحت عنوان ((قضیه حرق باب نزد اهل سنت ))
۲۰ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۵۹
۰
۰
البکا