صل الله علی الباکین علی الحسین

۱۶ مطلب با موضوع «گریه برامام حسین» ثبت شده است

شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۵۵ ب.ظ البکا
گذر ابراهیم خلیل الله به کربلا

گذر ابراهیم خلیل الله به کربلا


حضرت ابراهیم (ع ) سوار براسب بود که گذرش به سرزمین کربلا افتاد تا به محل شهادت حضرت ابى عبدالله (ع ) رسید، اسب حضرت بزمین خورد و حضرت ابراهیم (ع ) از اسب بزمین افتاد و سرش شکست و خونش ‍ جارى گشت و اشکش آمد و مخزون گردید. در آن حال شروع باستغفار کرد و فرمود: خدایا مگر چیزى از من سرزده که دچار این بلا شدم ؟ حضرت جبرئیل (ع ) نازل شد و فرمود: اى ابراهیم ؛ گناهى از تو سر نزد لیکن در اینجا نوه دختر پیغمبر خاتم انبیاء صلى علیه و پسر خاتم اوصیا کشته مى شود و این خونى که از تو جارى شد با خون او موافقت کرد. حضرت ابراهیم (ع ) با حالت حزن و اندوه فرمود: اى جبرئیل چه کسى او را مى کشد؟ جبرئیل فرمود: آن کسى که اهل آسمان و زمین او را لعنت کرده اند و قلم بدون اذن بر لوح به لعن او جارى شده ، و خداوند وحى فرمود: به قلم که تو مستحق ستایش و مدح و ثنا هستى ، بخاطر اینکه این لعن را نوشتى . حضرت ابراهیم (ع ) (محزون و گریان ) دستهایش را بلند کرد و یزید را زیاد لعن کرد و اسبش بازبان فصیح آمین گفت . حضرت ابراهیم (ع ) به اسبش فرمود: از نفرین من چه چیزى را متوجه شدى که آمین گفتى ؟ گفت : ابراهیم یکى از افتخارات من اینستکه که تو سوار بر من شوى و وقتى که به زمین خوردم و شما از پشت من افتادى خیلى خجالت کشیدم ، و مسببش هم یزید لعنتى بوده . (1) - متخب طریحى ، 49
۱۱ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۰۳ ب.ظ البکا
گریه حضرت زهرا سلام الله علیها

گریه حضرت زهرا سلام الله علیها


متقى ولائى و اهل دانش و دین شمس المحدثین حسینى فرمود که : براى ما نقل نمود معاصر جلیل حاج شیخ محمّد طاهر روضه خوان شوشترى که از متدیّنین و موثّقین در نجف اشرف است . من در طفولیت که به سنّ دوازده سالگى بودم در شب دوشنبه اى ساعت شش از شب گذشته بود به اتّفاق پدرم به مجلسى از مجالس عزادارى امام حسین (ع ) رفتیم که پدرم روضه بخواند چون وارد آن مجلس شدیم ، صاحب مجلس (که مشهدى رحیم نام داشت ) اعتراض کرد به پدرم که چرا دیر آمدى مردم در این وقت نمى آیند و باید ابتداء مجلس را زودتر قرار دهیم . از اعتراض او پدرم دلش شکست و گفت اى مشهدى رحیم بدانکه پیغمبر (ص ) على و حسن و حسین (علیهم السلام ) حاضرند و سوگند یاد مى کنم که بى بى فاطمه زهرا سلام اللّه علیها و فرزندان معصومش (علیهم السلام ) حاضرند شما غم نخورید انشاءاللّه تا هفته آینده مجلس شما بهتر و مرتب تر از این خواهد شد. پس پدرم با دل شکسته (از سخنان صاحب مجلس ) منبر رفت و مشغول به خواندن مصیبت شد تا شروع به خواندن مصیبت کرد و رسید به به خواندن اشعار دعبل ابن على خزاعى در آن وقت من در طرف راست منبر نشسته بودم که ناگاه پدرم رسید به این بیت : افاطم لو خلت الحسین مجدلا و قد مات عطشانا بشط فرات یک وقت ناله ضعیفى از طرف راست منبر بلند شد و به گوشم رسید که گویا زنى زمزمه مى کند چون گوش دادم شنیدم که گریه مى کرد و سخنانى مى فرمود که : از جمله سخنانش این بود که مى فرمود: (یا ولدى یا حسین ) یعنى اى فرزندم اى حسین (ع ) چون من متوجه سمت چپ و راست شدم کسى را ندیدم از این مسئله تعجب نمودم !! آنگاه یقین نمودم این صداى بى بى عالم زهراى اطهر سلام اللّه علیها مى باشد پس بى اختیار شدم و بر سر و سینه خود چنان زدم که پدرم از بالاى منبر متوجه من شد و گفت چه رسیده است تو را؟ من ساکت شدم ولى صداى ناله پى در پى مى آمد تا اینکه پدرم از منبر فرود آمد و آن ناله قطع شد چون از آن مجلس خارج شدیم پدرم به من فرمود به تو چه رسیده بود که در وقت مصیبت خواندن من تو بى طاقت شدى و حال اینکه این نحو اشعار را تو مى دانى . قصه را براى مرحوم پدرم نقل کردم آن مرحوم بى طاقت شده و مشغول بگریه کردن شد و مرا دعا نمود که با محمّد و آل او صلوات اللّه علیهم اجمعین محشور شوم آنگاه فرمود: منهم با تو باشم . چون هفته دیگر شد در همان وقت هفته گذشته به آن مجلس رفتیم ناگاه دیدم مملو از جمعیت است که من ایشان را نمى شناختم و نور از صورت هاى ایشان متصاعد بود پس تعجب نمودم !!! با خود گفتم : اینها مردمان نجف نیستند. و یقین نمودم که اینها انوار اللّه اند که براى خوشنودى صاحب آن مجلس حاضر شده اند. و بعد از آن قضیه تمام هفته هائیکه آن مشهدى رحیم روضه داشت ، ازدحام کثیرى مى شد تا اینکه بانى مجلس فوت شد مجلس تعطیل گردید. و من این سرگذشت را مى گویم در حالیکه شاهد مى گیرم بر خود خدا را که در گفتار خود صادقم .
۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۰۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
البکا
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۱۰ ق.ظ البکا
معجزه مجلس عزای سید الشهدا

معجزه مجلس عزای سید الشهدا


متّقى صالح مرحوم محمّدرحیم اسماعیل بیگ که در توسّل به اهلبیت (علیهم السلام ) و علاقه قلبى به حضرت سیدالشهداء (ع ) کم نظیر و از این باب رحمت برکات صورى و معنوى نصیبش شده و در ماه رمضان 87 به رحمت ایزدى واصل شده نقل فرمود: من در سن شش سالگى مبتلا بدرد چشم شدم و تا سه سال گرفتار بودم و عاقبت از هر دو چشم کور گردیدم . در ماه محرم ایّام عاشوراء در منزل دائى بزرگوارم مرحوم حاج محمّد تقى اسماعیل بیگ روضه خوانى بود و من هم بآنجا رفته بودم چون هوا گرم بود شربت بمردم مى دادند. از دائى خواهش کردم که من بمردم شربت دهم . گفت : تو چشم ندارى و نمى توانى . گفتم : یک نفر چشم دار همراه من کنید تا مرا یارى کند قبول نموده و من با کمک خودش مقدارى به مردم شربت دادم ... در این اثناء مرحوم معین الشریعة اصطهباناتى منبر رفته و روضه حضرت زینب (علیهاالسلام ) را مى خواند و من سخت متاءثّر و گریان شدم تا اینکه از خود بى خود شدم در آن حال مجلّله اى که دانستم حضرت زینب (علیهاالسلام ) است دست مبارک بر دو چشم من کشید و فرمود: خوب شدى و دیگر چشم درد نمى گیرى . پس چشم گشودم اهل مجلس را دیدم شاد و فرحناک خدمت دائى خود دویدم تمام اهل مجلس منقلب و اطراف مرا گرفتند به امر دائى ام مرا در اطاقى برده و مردم را متفرق نمودند. و نقل مى کند که در چند سال قبل مشغول آزمایش بودم و غافل بودم از اینکه نزدیکم ظرف پر از الکل است کبریت را روشن نموده ناگاه الکل مشتعل شد و تمام بدن از سر تا پا را آتش زد مگر چشمانم را چند ماه در مریضخانه مشغول معالجه بودم از من مى پرسیدند چه شده که چشمت سالم مانده . گفتم : عطاى خانم حضرت زینب (علیهاالسلام ) برکت مجلس روضه آقام امام حسین (ع ) است و وعده فرمودند که تا آخر عمر چشمم درد نگیرد.(1)
۰۶ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۱۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
البکا
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۰۰ ب.ظ البکا
زیارت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام

زیارت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام


مرحوم سید بن طاووس رضوان اللّه تعالى علیه نقل نموده از محمد بن داود که گفت : همسایه اى داشتم معروف به على بن محمد بود که ایشان برایم گفت من از ایام جوانى هرماه بزیارت حضرت امام حسین (ع ) میرفتم تا اینکه سن من بالا رفت و نیروى جسمیم ضعیف شد و یک چند وقتى زیارت را ترک کردم ، پس از مدتى بقصد زیارت پیاده حرکت کردم پس از چند روز بکربلا رسیدم و بزیارت آقا امام حسین (ع ) نائل شدم و دو رکعت نماز بجا آوردم و بعد از زیارت و نماز از فرط خستگى راه کنار حرم خوابم برد. در عالم خواب دیدم مشرف شدم خدمت آقاى خودم ابى عبداللّه الحسین (ع ) حضرت رویشان را به بنده کرد و فرمود: اى على چرا به من جفا کردى با اینکه نسبت بمن خوبى و نیکى مى کردى ؟ عرضکردم : اى سیدى اى آقاى من بدنم ضعیف شده و توانایى خود را ازدست دادم و توان آمدن ندارم و چون فهمیده ام آخر عمرم است و با آن حالى که داشتم این چند روز راه را به عشق شما بزیارت آمدم و روایتى از شما شنیدم دوست داشتم آن را از خود شما بشنوم . حضرت فرمود آن روایت رابگو: گفتم چنین نقل شده که (قال من زارنى فى حیوتى زرته بعد وفاته ) هر که مرا در حال حیاتش ‍ زیارت کند و بزیارت من نائل گردد من هم بعد از وفاتش او را زیارت میکنم و بزیارت او مى آیم حضرت فرمود بله من گفته ام ، حتى اگر او را (زیارت کننده ام را) در آتش ببینم نجاتش خواهم داد. (1) مقصود ما از کعبه و بتخانه کوى تست رجارویم روى دل ما بسوى تست این بس بود شگفت که جاى تودردلست وین دل هنوز درطلب جستجوى تست خوانند دیگران بزبان ،مرا گرتوراکام وزبان ودل همه درگفتگوى تست گفتى بوقت مرگ نهم پاى برسرت جانم بلب رسیده و درآرزوى تست 1- زندگانى عشق ، 185، نقل داراالسلام نورى ، 2، ص 138
۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
البکا
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۴۸ ب.ظ البکا
مواظبت بر زیارت عاشورا

مواظبت بر زیارت عاشورا


حضرت صادق ع به صفوان مى فرماید: این زیارت و دعا را بخوان و از آن مواظبت کن بدرستى که من چند چیز را براى خواننده آن تضمین مى کنم : 1 زیارتش قبول . 2 سعى و کوشش مشکور باشد. 3 حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ بر آورده شود و نا امید از درگاه خدا بر نگردد. اى صفوان این زیارت را به این ضمان از پدرم یافتم و پدرم از پدرش على بن الحسین ع و او از امام حسین ع و ایشان از برادرش امام حسن ع و ایشان از پدرش امیرالمؤ منین على ع و آن حضرت از رسول خدا ص و آن حضرت از جبرئیل و جبرئیل از خداى متعال ، هرکدام این زیارت را به این ضمان یعنى ضامن شدن در برآمدن و استجابت حاجات تضمین کرده و از خداوند متعال نقل فرمودند و خداوند عزّوجل قسم خورده به ذات اقدس خود که هرکس زیارت کند حسین ع را به این زیارت از نزدیک یا دور دعا کند به این دعا، زیارت و دعاى او را قبول مى کنم و خواسته اش هرچه باشد بر آورده سازم ، و عطا کنم . پس از درگاه من با ناامیدى و زیان باز نگردد و او را به برآمدن حاجتش ، و رسیدن به بهشت و آزادى از دوزخ خرسند و خوشحال مى کنم و شفاعت او را در حق هر کس که شفاعت کند بپذیرم .(1) حضرت صادق ع فرمود: اى صفوان هرگاه براى تو بسوى خداى عزّوجل حاجتى روى داد، یعنى اگر از خدا حاجتى خواستى پس بوسیله این زیارت به سوى آن حضرت توجه کن از هر جا ومکانى که بوده باشى و بخوان این دعا را و حاجتت را از پروردگار خود بخواه که بر آورده باشد و خداوند و عده خود را خلاف نخواهد کرد. آرى هرکس حاجت و مهمّ بزرگى داشته باشد حوائج و خواسته هایش با چهل روز خواندن زیارت عاشورا خواهد گرفت و تجربه گواه عارف و عامى است و حکایات در کتابها زیاد نقل شده و خود و دوستان دیده و شنیده ایم ونمونه هایى هم که در این کتاب نوشته شده این تجارب را نشان مى دهد. عظمت زیارت عاشورا و آثار برکات آن سبب شده که علماء و بزرگان دین این زیارت را ورد وذکر دائمى خود قرار داده و در کارها و مشکلات به آن متوسل شوند. وقایع و رؤ یاهاى صادقه که حکم مکاشفه حقه را دارند، خصایص ‍ عظیمه و منافع جلیله این زیارت را ثابت کرده آنقدر زیاد است که جمع آورى آنها بطور کامل کارى بسیار مشکل است لکن براى آگاهى دوستان و علاقه مندان به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام توصیه مى شود به نمونه هائى از آن به کتاب شریف زیارت عاشورا و آثار شگفت دانشمند معظم عالم بزرگوار سید جلیل القدر جناب حاج آقاى سید على موحد ابطحى اصفهانى مراجعه فرمائید.(2) خوشا به حال کسى درمنا فداى تو گردید که داعى تو شد و ساکن مناى تو گردید هرآنکه خواست حیات ابد ز فرد صمد مقیم و عرصه رضوان کربلاى تو گردید بهشت خلق شد از نور طلعت تو حسین جان که بارگاه و حرم خانه و سراى تو گردید به قدر شاءن تو نازل شده کتاب مبین ولى که حامد و مداح تو خداى تو گردید لب تو خشک ولى قلب کائنات سوخت ولى پریش دل بحر لعل زاى تو گردید سفینه در همه کائنات ذات حسین است خداى حىّ مبین ، زوج نوح و ناخداى تو گردید 1- بحار الانوار: ج 98/300. 2- آثار، ص 14.
۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا
شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ق.ظ البکا
فضیلت گریه برای حسین علیه السلام

فضیلت گریه برای حسین علیه السلام


هر که در مرثیه حسین (علیه السّلام) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، حق تعالی او را بیامرزد و بهشت را برای او واجب می‎گرداند. همیشه زبان، مترجم عقل بوده ولی ترجمان عشق، چشم است. آنجا که اشکی از روی احساس و درد و سوز می‌ریزد، عشق حضور دارد ولی آنجا که زبان با گردش منظم خود جمله‌های منطقی می‌سازد عقل حاضر است. بنابراین همانطور که استدلالات منطقی و کوبنده می‌تواند همبستگی گوینده را با اهداف رهبران مکتب آشکار سازد قطره اشک نیز می‌تواند اعلان جنگ عاطفی بر ضد دشمنان مکتب محسوب گردد. از این رو گریه حضرت زینب علیهاالسلام بر اهل بیت علیهم السّلام گریه عاطفی و گریه پیام‌آور و یک نوع نهی از منکر و شعار شورانگیز و سوزاننده و رسواگر طاغوتیان و ستمگران بود. بر همین اساس است که پیامبر اکرم و امامان علیهم السّلام کسی را که آمادگی گریه کردن ندارد به تباکی (خود را به شکل گریه درآوردن) دعوت کرده‌اند تا یاد حسین در همه قرون و اعصار در خاطره‌ها زنده بماند.
۰۴ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
البکا